به گزارش همشهری آنلاین، ششم مهرماه مردی با سر و صورت خونآلود قدم در یکی از کلانتریهای تهران گذاشت و گفت در دام ۲ زورگیر گرفتار شده است.
وی توضیح داد: من با ماشین تیبایم مسافرکشی میکنم و ساعتی قبل حوالی میدان آزادی ۲ مرد جوان از من خواستند به صورت دربستی آنها را به شهریار برسانم. پیشنهادی که برای کرایه دادند، وسوسهانگیز بود و آنها سوار ماشینم شدند. اما حوالی سعیدآباد این دو مرد با چاقو تهدیدم کردند و از من خواستند هرچه پول دارم به همراه مدارک ماشین را در اختیارشان قرار بدهم. آنها تهدید کردند که اگر تسلیم نشوم مرا به قتل میرسانند و جسدم را در بیابانها رها میکنند.
شاکی ادامه داد: من تسلیم شدم و ۲۰۰ هزارتومان پولی که همراهم بود به همراه مدارک ماشینم را به دزدان دادم، اما آنها مرا تا حد مرگ کتک زدند و در حالی که از شدت درد به خودم میپیچیدم در بیابان مرا از ماشین به بیرون پرتاب کردند. پس از آن به سختی خودم را به جاده اصلی رساندم و از رانندگان خودروهای عبوری کمک خواستم.
راننده زخمی پس از طرح شکایت راهی بیمارستان و همزمان تلاش مأموران برای شناسایی دزدان خشن شروع شد. تا اینکه ۳ روز بعد یعنی عصر نهم مهرماه یکی از سارقان شناسایی شد.
آن روز مأموران پلیس در حال گشتزنی در بزرگراه آیتالله سعیدی بودند که به خودروی تیبایی مشکوک شدند. مأموران به استعلام شماره پلاک آن پرداخته و متوجه شدند این خودرو ۳ روز قبل سرقت شده است.
آنها به خودرو نزدیک شده و دستور ایست دادند، اما سارق به جای توقف، پایش را روی پدال گاز گذاشت تا هر طور شده از دست مأموران فرار کند. او با حرکات مارپیچ سعی داشت از دست پلیس فرار کند و در این شرایط مأموران برای به دام انداختن وی دست به تیراندازی زدند.
آنها ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردند و بعد لاستیکهای خودرو را نشانه گرفتند تا اینکه موفق شدند هر ۴ چرخ تیبای سرقتی را پنچر کنند. همین مسئله باعث شد راننده تعادلش را از دست بدهد و بعد از تصادف با چند خودرو وارد پیادهرو شود.
در این شرایط مأموران موفق شدند وی را دستگیر کنند و با اعتراف او به سرقت خودروی شاکی، تحقیقات برای دستگیری همدستش ادامه دارد.
- گفتوگو با متهم
به نقل از ایران، چرا خودرو را سرقت کردید؟
برای هیجان و تفریح. البته این ایده من نبود، دوست جدیدم که سابقه کارهای خلاف دارد این ایده را مطرح کرد.
با او چطور آشنا شدی؟
چند روز قبل برای هواخوری به یکی از پارکهای جنوب تهران رفتم. آنجا با پرهام که سارق سابقهدار بود آشنا شدم و پیشنهاد داد که خودرو سرقت کنیم و در خیابانهای پایتخت پرسه بزنیم. میگفت با خودروهای سرقتی در خیابانها میگردیم و تفریح میکنیم و چون ماشین برای خودمان نیست اگر هم جریمه شویم اتفاقی نمیافتد. از پیشنهادش بدم نیامد و تصمیم گرفتم با او در سرقت خودرو شریک شوم.
سابقه داری؟
سال ۹۴ به خاطر سرقت خودرو به زندان افتادم و ۶ ماه حبس کشیدم. اما بعد از آن دور خلاف را خط کشیدم و در یک شرکت بیمه مشغول به کار بودم. دلم نمیخواست کار خلاف انجام دهم اما وسوسههای رفیق جدیدم باعث شد توبهام را بشکنم.
بعد از سرقت چه کردید؟
۳ روز ماشین دست دوستم بود و روز حادثه آن را به من داد تا من هم کمی با آن تفریح کنم که دستگیر شدم.
نظر شما